مشا

.: تفکر آن هنگام که می روم :.

مشا

.: تفکر آن هنگام که می روم :.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

دوباره دلم هوای تو کرده

وحید نصیری کیا | دوشنبه, ۹ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۱۵ ب.ظ | ۱ نظر

بین الحرمین

دوباره دلم هوای تو کرده
برای زیارت، برای عرض ادب
دوباره دلم عزم کوی تو کرده

گرچه دل در حریم رضا اِستادست
دلم هوای حرم؛
هوای تو کرده

تا به حال
هزار بار دلم،
 قصد عزیمت به سوی تو کرده
بلکه هزار بار لبم-به وقت عطش
یاد کودکان تو کرده

آری! دوباره دل، هوای کوی تو کرده
نگفته است به من
چرا دوباره رخت عزای تو کرده؟

دشت‏ های گونه‏ ها، تشنه آب‏ اند
دوباره چشمه چشمم؛
در عزای تو مضایقه کرده

چرا دروغ آقا؟!
دلم هوای روضه‏ های تو کرده
هوای سینه‏ زنی، هوای شور، هوای ذکر تو کرده

گویا که هوای دل پاییزی شده است
به لحظه‏ ای، به هیئتِ تو، راضی شده است

دوباره پای دلم درد می‏ کند از بس
که از بعید سفر به کوی تو کرده  

*7 آبان 88

  • وحید نصیری کیا