حرف هایی درباره یک کار نیمه تمام!
نمی دانم چرا(؟)، ولی تصور و احساس قبلی-و نه قلبی- من از وقتی رازدل راه افتاد، این بود که یک جمع خودمانی و یک جمعی که به جز رازدل یک علقه غیرمجازی هم دارد، پا گرفته است. یک جمعی که لااقل من با خیلی های دیگر این علقه غیرمجازی را ندارم! بگذریم، خواستم یک چیزی بگویم!
چیزی که مرا تکان داد، یا بهتر بگویم منفجر کرد که بیایم و چند خطی توضیحات ارائه کنم، کنایه و یا حرف حساب یک بنده خدایی بود که الان یادم نیست که بخواهم لینکش را اینجا بگذارم، که سراغی گرفته بود از قراری که گذاشتیم برای معرفی کتاب! و گویا ابتر ماند...
می خوام بگویم که آن «شبکه مردمی کتاب» طرحی است که بنده بسیار به آن می اندیشم تا بتوان راهش بیاندازم، و لحظات حساسی که هر آدمی بهترین فکرها را می کند-می فهمید که ... - به آن فکر می کنم! ایّ حال این که اگر اینجا رونقی ندارد و آن ماجرا پا نگرفت، یک دلیلش -در کنار بی وفایی دوستان- این است که کارهای دیگری در حوزه کتاب انجام دادیم-یا دادم!
غرض اینکه بیکار ننشسته بودیم!
- یک موسسه غیرعریض و غیرطویل راه انداختیم با هدف ترویج کتاب و توزیع کتاب
در همین راستا چند هزار کتاب وارد کردیم در آن سایت فخیمه و چند کتابی هم به دست خلق الله رساندیم
و البته چه مرارت ها که نکشیدیم
-و بازهم در همین راستا مطالبی نوشتیم در سایت فارس به عنوان پیشنهاد مطالعه آخر هفته که قابل پیگیری است
که تازه راه افتاده البته
-یک ترازوی نشر هم می نوشتیم برای سایت رجا که دوباره باید راهش بیاندازیم اگر ایده ای دارین بسم الله
-یک میز کتاب هم داریم در حوزه مشکات که جریان آن هم مفصل است
-و مهم تر از اینها بسی کتاب خواندیم که مجالش نرسیده تا درباره آن ها حرفی بزنیم!
و مخلص کلام اینکه
هر ایده ای در هر زمینه که موضوعش ربطی به کتاب پیدا کند به ما برسانید! ما استاد گند زدن به ایده های شما هستیم-من باب مزاح فرمودیم!
و ختم ماجرا اینکه به زودی طرح «شبکه مردمی کتاب» اجرایی و رونمایی رسانه ای خواهد شد! به راه انداختنش و پروردانش به ما کمک کنید!
بسم الله
حالا جوجه های چه کسی بیشتر است؟!