مشا

.: تفکر آن هنگام که می روم :.

مشا

.: تفکر آن هنگام که می روم :.

۴ مطلب با موضوع «حوزه و طلبگی» ثبت شده است

سرفصل های دروس حوزوی

وحید نصیری کیا | پنجشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۵۳ ب.ظ | ۳ نظر

سلام
یکی از دوستان خواست از ما تا دروسی که تا کنون خوانده ایم برایش بنویسیم، گفتیم اینجا هم منتشرش کنیم شاید کسی دوست داشته باشد بداند، یا لااقل خودمان یک نگاهی بهش بیاندازیم. لازم به ذکر است که توضیحاتی در این باره داریم که به زودی خواهیم نوشت.
سال اول:
یک دوره ترجمه قرآن و فقه اللغلة (علامه مصطفوی) : تقریبا سه ماه
فقه تفریعی: تحریر تحریر الوسیلة (آیت الله مشکینی)
اصول فقه: الموجز (آیت الله سبحانی)
عربی: صرف ساده
منطق: منطق کاربردی (خندان)


روایت: روایت خوانی؛ وسایل الشیعة کتاب جهاد با نفس، مقدمه عبادات، کتاب العشرة
تاریخ: جلد اول کتاب الصحیح من سیرة النبی (علامه مجعفر مرتضی)
تدبر در قرآن: جزء سی (استاد صبوحی)
ولایت فقیه: ولایت فقیه امام خمینی (متن عربی مکاسب)+قسمتی از کتاب جهاد لمعه+قسمت هایی از ولایت فقیه آیت الله منتظری

سال دوم:
صرف و نحو: استاد لاجوردی (تقریباً بر اساس کتاب جامع الدروس قلائنی)
اصول: حلقه ثانی (شهید صدر)
فقه نیمه استدلالی: عبادات (کتاب دروس التمهیدیه جلد 1)
فقه استدلالی: مباحث نظر طبق کتاب مرحوم خویی
منطق: گذاری اجمالی بر منطق مظفر
رجال: تاریخ حدیث+سندشناسی+آشنایی با علم رجال
تدبر در قرآن: ادامه جزء سی (استاد صبوحی)
فقه روایی: روایات کتاب صوم وسایل الشیعة
روایت: فرازی بر نهج البلاغة

سال سوم:
نحو: استاد لاجوردی (تقریباً بر اساس کتاب جامع الدروس قلائنی)
اصول: ادامه حلقه ثانی (شهید صدر)
فقه نیمه استدلالی: معاملات (کتاب دروس التمهیدیه جلد 2)-ثلت کتاب تدریس شد
قواعد فقیه: کتاب قواعد فقهی آقای ایروانی
رجال: آشنایی با کتاب های حدیثی+علم رجال و درایه(گذاری بر کتاب های آقای سبحانی)+آشنایی با راویان حدیث+آشنایی با فرق مختلف
تدبر در قرآن: جزء 28 (استاد صبوحی)

پروژه: یک هفته در قم در موضوعی فقهی تحقیق شد و در قالب یک مقاله ارائه شد(هر نفر بطور جداگانه)

سال چهارم:
نحو: استاد لاجوردی (تقریباً بر اساس کتاب جامع الدروس قلائنی)
اصول: ادامه حلقه ثانی (شهید صدر)
فقه نیمه استدلالی: احکام (کتاب دروس التمهیدیه جلد 3)-نصف کتاب تدریس شد+تدریس برخی از مباحث از کتاب آقای خویی
معاملات: بخش نکاح از کتاب دروس التمهیدیه- مقدار کمی جلو رفت!
فقه استدلالی: مکاسب شیخ انصاری
فلسفه: بدایه الحکمة (علامه طباطبایی)
تدبر در قرآن: جزء 1 (استاد صبوحی): از المیزان + توضیحات استاد: حدود 50 آیه

پروژه: یک هفته در قم در موضوعی اصولی تحقیق شد و در قالب یک مقاله ارائه شد(هر نفر بطور جداگانه): نظر به عدم تکمیل پروژه در سال بعد مجددا تکرار شد.

سال پنجم:
نحو: استاد لاجوردی (تقریباً بر اساس کتاب جامع الدروس قلائنی)-اتمام درس نحو
علوم بلاغی بلاغت: بر اساس کتاب جواهر البلاغة
اصول: حلقه ثالثة (شهید صدر)
فقه نیمه استدلالی: بصورت خودخوان (کتاب دروس التمهیدیه جلد 2)
فقه استدلالی: مکاسب شیخ انصاری
کتاب صوم دروس خارج آقای خویی
فلسفه: بدایه الحکمة (علامه طباطبایی)+شروع گذاری بر نهایة الحکمة
علوم قرآنی(روش تفسیر): البیان آقای خویی+آشنایی با علوم قرآنی(رجبی)
معرفت شناسی: فلسفتنا شهید نظر (با نگاهی سطحی)
روایت: صحیفة سجادیة

پروژه اصول که ذکرش رفت.

لازم به ذکر است که درس هایی که دوره دو و سه می خوانند و خوانده اند تفاوت های زیادی دارد با آنچه ما خواندیم.

  • وحید نصیری کیا

طلبه-استاد

وحید نصیری کیا | سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۳۴ ب.ظ | ۰ نظر

طلبه: استاد! هیچ کسی اینجا حال طلبه را نمی پرسد، بعضی ها احساس می کنند بود و نبودشان فرقی نمی کند!
استاد: این با توحید منافات ندارد؟!

طلبه: استاد! مدرسه یله و رهاست، انگار هیچ مسئولی ندارد! برنامه ریزی برای طلبه وجود ندارد!
استاد: دیگر سن شما از این حرف گذشته.

استاد: چرا بچه ها در مقابل این مسائل جو سازی می کنند؟!
طلبه: استاد! بچه ها از وقایع گذشته دل چرکنین! مدرسه و شورای اساتید هم کاری نکرده که پالس مثبت ارسال کنه، یعنی عملاً اوضاع با گذشته فرقی نکرده!
استاد: این حرفا خاله زنکیه و مال پیرزناس! اگر طلبه امام زمان باشیم، این حرفا معنی نمی ده!

طلبه: مهر شده
استاد: آرام

استاد: من نمی دونم چرا وقتی ابهامی پیش میاد به جای اینکه از ما بپرسیم هی با هم جوسازی می کنید؟!
طلبه: فریاد

  • وحید نصیری کیا

بر سر سفره قاجارها!

وحید نصیری کیا | دوشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۲۸ ب.ظ | ۳ نظر

آفتاب که بالا می کشد بوی پشکل تازه خیز برمی دارد و خود را درون اتاق می کشد، البته وقتی پنجره ها باز باشد. هوای تازه هم جان آدم را سرکیف می آورد. صدای خروسی که معلوم نیست چرا بی موقع می خواد با صدای گاه و بی گاه گوسفندان قاطی می شود و در کنار آن بوی خوش «طبیعت» را بیاد می آورد. شاید هیچ صدای دیگری نباشد به جز صدای خنده چند نفر از بچه ها که به خاطر نازکی دیوارها خیلی راحت عبور می کند و می آید اینطرف. دیگر هیچ چیز نیست. صدای چند گنجشک هم می آید که انگار همین نزدیکی هستند. نمی خواهم یک روز در مسافرت جهادی را توصیف کنم، گرچه در روز چندین بار به آن حال و هوا می روم. وقتی بچه ها رفته اند و می روی یک گوشه ای تا نیمه های روز می خوابی، چون احتمالا مسئول مسافرت یا معاونی و باید از این موقعیت به دست آمده استفاده کنی.

گوسفندان ساکن در حوزه ما!
این ها حال و هوای حوزه جدید ماست در «ده پلایین»! کمی که از تهران فاصله می گیری و نزدیک می شوی به حرم امامزاده روح الله تابلویی می بینی که نوشته است «منطقه سیاحتی-زیارتی پلایین»! بعد از ورودی به بزرگراه با احتیاط کامل و کاملاً برعکس وارد می شوی. دو تابلوی دیگر هم وجود دارد: «روستای پلایین» و «ثلث اموال حضرت علیا». بعد از یک ساختمان که بیشتر شبیه یک پادگان متروک است زمین های کشاورزی است تا امامزاده علی اکبر. بعد هم می رسی به چند دامداری و کشتارگاه و روبرویش محوطه محصوری با چند سوله در کنار دهداری که سردرش زده «مدرسه علمیه مشکوة». همان جایی که هفت نشده از در بازش با یک ون سبز وارد می شویم و تا ساعت پنج ونیم عصر که از آن خارج می شویم.
بازهم خدا رحمت کند این قاجارها را، که در این چند سالی که طلبه بوده ایم بیشتر از آنکه جمهوری اسلامی برایمان کاری کرده باشد از خیرات آنها بهره برده ایم. قاجارهای وطن فروش هر کاری می کردند لااقل دو ریال معماری شهری سرشان می شد و حوزه علمیه را در کنار مسجد و بازار می ساختند تا ارتباط دین و دنیای مردم و عالم و بازاری درست شکل می گرفت. کاسبش هم مکاسب خوانده می شد و طلبه اش کمی هم در حال و هوای مردم کوچه و بازار تنفس می کرد و غرق نمی شد در استدلالات شیخ بر تفاوت خیارات و جایز بودن در معاطاتی که قصد به التملیک. بگذریم که همان بنای قدیم را «جمهوری اسلامی» خراب کرد و واگذار کرد به بازاریان طلافروش و یک حوزه فانتیزی هم برای خالی نبودن عریضه ساخت که شاید آن هم به زودی به چیز دیگری بدل شود.
حالا جمهوری اسلامی که گلِ زمین هایش در تهران برای دانشگاه های غرب زده تقریبا به درد نخور است حوزه علمیه تحولی منتسب به شخص اول مملکت را شوت می کند به حاشیه تهران که شاید که چه بشود؟! که شاید در صد سال آینده بشود پارک علوم انسانی اسلامی مثلا؟! جالب این جاست که بازهم پای قاجار در میان است و زن جناب مظفرالدین شاه ثلث اموالش را وقف کرده تا صرف علوم دینی بشود، جزاک الله خیرا، احسنت!
من این را نمود حقیقی جایگاه حوزه علمیه در نظام تفکری حاضر می بینم که گاه حوزه کنار می رود و گاه او را کناری می اندازند. گیرم که اصلا چند هزار هکتار زمین هم داشته باشد.

  • وحید نصیری کیا

اثاث کشان یا همان ...

وحید نصیری کیا | چهارشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۵۰ ب.ظ | ۲ نظر

اثاث کشی- پاره اول
بداهه ها

داریم-یا دارند- اثاث کشی می کنیم!
نه از خانه خودمان...از حوزه خودمان...به ناکجاآبادی که شاید آباد شود.

برای دومین بار در پنجمین سال طلبگی! شاید اگر این ها هم نبود کمی تکراری می شد این ماجرا! شاید تکرارش دیگر سخت می شد اصلاً!
فرصتی است برای خیلی چیزها...وسایل زیادی و بی مصرف را که اثاث کشی حجره به حجره در این سه سال هم نتوانسته آنها را دور بیاندازد، دور ریخته می شوند. نگاهی می اندازی به سررسیدهای خاک گرفته سال های نزدیک که خاطراتش دورند.
ای کاش می شد چند وقت یکبار این بدن و قالب روح را عوض کرد تا کثافات و اضافاتش هم بماند و ته نشین شود و شاید هم دور ریخته شود.

حوزه اول یک ساختمان استیجاری بود. یک طبقه از یک مدرسه، که هر طبقه اش برای یک مجموعه بود. یک مدرسه ابتدایی، یک مدرسه راهنمایی، یک مدرسه فنی حرفه ای و یک حوزه علمیه که داد و بی داد فوتبال دستی بازی کردن طلبه هایش گوش بقیه را کر کرده بود. ولی وقتی آمدیم به این صدر فتح کردنی خیلی چیزها را جا گذاشتیم و آمدیم و انگار خیلی چیزها از ما کنده شد و ماند در همان تاریخ سال اول طلبگی ما. سال اولی های مشکات! دوره یکی های معظم! ما، مایی که فکر می کردیم خیلی مهم شده ایم. شاید هم شده ایم قسمتی از تاریخ، و پیوسته ایم به آن.

بیشترش را بعدتر خواهم نوشت.

  • وحید نصیری کیا